گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال‌الدین اسماعیل

گفتم که چو مست شد مرا ناز آرد

گر بوسه زنم برایگان بگذارد

افسوس که همچو نرگس آن بینایی

مست است و هنوز چشم زر می دارد

خواجوی کرمانی

با طرّه بگو تا دل ما باز آرد

او را بهمه حال فرو نگذارد

باشد که به قول تو دلم باز دهد

کو روی ترا نیک نگه می دارد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه