گنجور

 
سلیمی جرونی

جوابش داد استاد سخنور

که بشنو شرح این چرخ مدور

حدیث«کل یوم» گر بخوانی

تمام اسرار این را بازدانی

از آن دارد فلک، دور پیاپی

که در هر دور، لاشی را کند شیء

درین معنی کند شانش ضرورت

به هریک دور چندین نقش و صورت

ازو آمد پدید این نقش و اشکال

و زو پیداست، ماه و هفته (و) سال

زمین گرچه بود یک جا معین

ولی بشنو بیانش روشن از من

زمین و آسمان از هم جدا نیست

جداشان مشمر از هم، کین روا نیست

زمین و آسمان یک شخص پیر است

که آن را نام، انسان کبیر است

بود این دورها نشو و نمایش

تعینهاست یکسر بچه هایش

زمین آمد دل این شخص عالم

بود این شخص را هم نام آدم

اگر خواهی که یابی این معما

ببین در نطفه تا گردد هویدا

شود از نطفه اول نقطه دل

و زو گردد جوارح جمله حاصل

دل عالم چو آمد گوهر خاک

و زو گردید ظاهر دور افلاک

شد از این خاک ظاهر چرخ و انجم

و زو پیدا شد این انواع مردم

پس این عالم درختی بیش مشمر

که تخمش شد زمین و آدمی بر

 
sunny dark_mode