پس از ترتیب خسرو چون بپرداخت
به خلوت خواند شیرین را و بنواخت
نخستین گفت ای چشم مرا نور
مباد از تو مهین بانو دمی دور
میفتا عارضت از آب هرگز
مبادا نرگست بی خواب هرگز
مبادت هیچ محنت تا جهان باد
سرو کار تو با رامشگران باد
کند چرخ آنچه تو باشد مرادت
همیشه سرنوشت نیک بادت
کمال حسن و رای و عقل و تمییز
بحمدالله که حق دادت همه چیز
نگویم چون بزی، ای سرو رعنا
که تو بهتر ز من می دانی اینها
ولیک از خسروت یک پند در خور
بگویم زانکه باشدگفته بهتر
به مجلس خسروت چون پیش آید
چنان بنشینی و خیزی که باید
کنی در گوش چون در پند من را
به بازی در نبازی خویشتن را
تو را چشمی ز مستوری ست در خواب
که زان پاکی چکد از دامنش آب
مکن کاری که آن نغنوده گردد
به طعن مردمان آلوده گردد
چه خوش زد این مثل آن مرد هشیار
سخنهای چنین از یاد مگدار
که ای عاقل به هشیاری و مستی
خدا را باش در هر جا که هستی
مده از دست این نقدی که داری
مکن چیزی که آرد شرمساری
نباید گفت چیزی کان نباید
نشاید کرد کاری کان نشاید
نتازد مرد هر ره کان تواند
که مرد آنست کو خود باز خواند
بباید خوردنت اکنون غم خویش
نباید دادن از کف خاتم خویش
مده دست ای صنم پابوس خود را
نگر تا نشکنی ناموس خود را
که در عالم چه درویش و چه سلطان
برای نام و ننگی می کند جان
برین روز جوانی پر منه دل
مباش از گردش ایام غاقل
جوانی گرچه جان را دلفروزس ات
غم و پیری نگر هر روز روز است
مده از دست فرصت بهر امید
دمی لذت نیرزد رنج جاوید
درین عالم گرت یکدم غمی نیست
غنیمت دان که عالم جز دمی نیست
عجب گرمرد زیرک، ره کندگم
که او خود پندآموزد به مردم
تو را خود پر بود زین پندها گوش
که پندش نیست حاجت، صاحب هوش
کسی کو را سعادت همنشین است
کلید دولتش در آستین است
طبیعت نیست غیر از بت پرستی
نخیزد از هوا جز ذل و پستی
مکن چون بندگان ره گم درین تیه
که دانا گفته است الحر یکفیه
بود هر نکته را سر نهانی
یکایک گفتمت دیگر تو دانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها، خسرو به شیرین میگوید که او نور چشمان اوست و نباید هرگز از او دور شود. او از شیرین میخواهد که از محنت و مشکلات در امان باشد و سرنوشت نیک و خوشی داشته باشد. خسرو نصایحی به او میدهد که در مجالس باید چگونه رفتار کند و در تعاملاتش با دیگران آگاه باشد. او به شیرین یادآوری میکند که فرصت جوانی را غنیمت بشمارد و نباید در زندگی خود از لذتهای لحظهای غافل شود. او همچنین تاکید میکند که باید از شهرت و خیر و شر در زندگی پرهیز کند و از بندگی و ذلت فاصله بگیرد. در نهایت، خسرو میگوید که هر نکتهای را باید با بصیرت و آگاهی درک کرد.
هوش مصنوعی: پس از اینکه خسرو همه چیز را به سامان رساند، در جایی خلوت به سراغ شیرین رفت و او را با محبت مورد خطاب قرار داد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد شخصی به محبوبش میگوید که ای چشمان من، نور و روشنایی من، از تو دور نباش، ای بانوی بزرگوارم.
هوش مصنوعی: به هیچ وجه نگذار چهرهات از زیباییاش کم شود، و هرگز نگذار چشمانت به خاطر این زیبایی بیخواب بمانند.
هوش مصنوعی: از هیچ مشکلی رنج نبری و همیشه در ارتباط با هنرمندان و شادکامیها باشی.
هوش مصنوعی: چرخ روزگار هر چه را که تو بخواهی انجام میدهد و همواره سرنوشت خوبی برای تو رقم میزند.
هوش مصنوعی: خوشبختانه تو به همهچیزهایی که برای کمال و زیبایی نیاز است، از جمله نیکویی، عقل و درک درست، دست یافتهای.
هوش مصنوعی: من نمیگویم مانند بز، ای سرو زیبای معاصر که تو خود بهتر از من به این مسائل آگاهی داری.
هوش مصنوعی: اما از حکمتهای تو یک نکتهای میزنم که به خوبی قابل درک باشد، زیرا گفتههای خوب تأثیر بیشتری دارند.
هوش مصنوعی: وقتی به محضر شاه تو میرسی، باید با حالت و رفتار مناسب و شایستهای در حضور او بنشینی و برخیزی.
هوش مصنوعی: وقتی در گوشم میگویی، به من پند میدهی، ولی خودت در بازی زندگی گرفتار هستی و نمیتوانی از آن بگریزی.
هوش مصنوعی: چشم تو از پنهانی و خواب، سرشار است و از آن پاکی، مایهای ز آن به زمین میریزد.
هوش مصنوعی: کاری نکن که باعث شود دیگران به تو طعنه بزنند و دچار عیبجویی شوند.
هوش مصنوعی: چه زیبا گفت این مرد با هوش، هرگز این سخنان را فراموش نکن.
هوش مصنوعی: ای عاقل، در هر حالی که هستی، چه هوشیار باشی و چه در حال مستی، به یاد خداوند باش.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نباید چیز ارزشمندی که در حال حاضر داری را از دست بدهی و همچنین از انجام کارهایی که باعث شرمندگی تو میشود، خودداری کنی.
هوش مصنوعی: نباید چیزی را گفت که نباید گفته شود و نباید کاری را کرد که شایسته نیست.
هوش مصنوعی: مردی که از راه خود نمیگذرد، همان کسی است که میتواند از خود برگردد و به انتقادات و اشتباهات خود رسیدگی کند.
هوش مصنوعی: باید اکنون به خوشی پرداخت و نباید اجازه داد غم خود را از دست بدهی.
هوش مصنوعی: ای معشوق، پاهای خود را به من نشان نده، تا اینکه حرمت و اعتبار خود را از بین نبری.
هوش مصنوعی: در این دنیا، چه فقیر باشد و چه ثروتمند، همه برای اعتبار و جایگاه خود، جانشان را به خطر میاندازند.
هوش مصنوعی: در روزهای جوانی، دل خود را مشغول نکن و از تغییرات و گذر زمان غافل نشو.
هوش مصنوعی: در جوانی، زندگی بسیار شاداب و دلنشین است، اما با گذر زمان و رسیدن به پیری، انسان باید هر روز با غمها و مشکلات جدیدی روبرو شود.
هوش مصنوعی: فرصتهای زندگی را از دست نده و برای امید به چیزی که ممکن است به زودی محقق نشود، تلاش نکن. چرا که لذت کوتاه مدت ارزش رنج و سختیهای دائمی را ندارد.
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا لحظهای غمی نداری، آن را ارزشمند بدان، زیرا این دنیا جز یک لحظه بیشتر نیست.
هوش مصنوعی: عجب این است که گمراهی که به نظر میرسد زیرک و باهوش است، خودش راه را گم میکند، و در عین حال به دیگران نصیحت میکند و آنها را راهنمایی میکند.
هوش مصنوعی: تو آنقدر از این نصیحتها پر شدهای که نیازی به پند دادن نیست، چون فرد باهوشی هستی.
هوش مصنوعی: کسی که خوشبختی را در کنار خود دارد، در واقع کلید موفقیت و کامیابیاش در دست خودش است.
هوش مصنوعی: طبیعت انسان جز این نیست که به بتپرستی رو بیاورد. از نفس خود جز ذلت و افتادگی برنمیخیزد.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که مانند بندگان، در تاریکی و سردرگمی گم نشوید. دانای واقعی بیان کرده است که دانش و آگاهی کافی میتواند شما را از این سردرگمی نجات دهد و به سمت روشنایی هدایت کند. پس به دنبال دانایی باشید تا مسیر درست را پیدا کنید.
هوش مصنوعی: هر نکتهای که دارای معنی ویژهای است، به طور جداگانه برایت گفتم، حالا بر توست که آنها را درک کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.