خوش آنکه ز داغ عشق تابی دارد
در دیده ز ابر شوق آبی دارد
از همدمی بی خبران تافته روی
کنجی و کفافی و کتابی دارد
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
خوش آنکه ز داغ عشق تابی دارد
در دیده ز ابر شوق آبی دارد
از همدمی بی خبران تافته روی
کنجی و کفافی و کتابی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزم از رخت امشب آفتابی دارد
چشم تو به هر گوشه خرابی دارد
لیکن ز لب تو کس نمییابد کام
جز جام که پیش لبت آبی دارد
زلفت چو بنفشه پیچ و تابی دارد
لعل تو چو آتشست و آبی دارد
گفتم که چو چشم تو نباشد مستی
گفتا که به هر گوشه خرابی دارد
دل از غم تو حال خرابی دارد
جان هم ز فراقت اضطرابی دارد
گفتی که مرا به خواب خواهی دیدن
این را به کسی بگو که خوابی دارد
رفتن بخرابات حسابی دارد
رو همره آنکه فتح بابی دارد
این درس بمستی و خرابی خوانند
نه مدرسهای و نه کتابی دارد
دل زمزمه های انقلابی دارد
در عین جنون حرف حسابی دارد
گوید که ز چیست مستشار بلدی
این طور سر خانه خرابی دارد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.