هر دم از کوی تو خواهم من شیدا بروم
جان سپارم به سگانت تن تنها بروم
می شوم باز پشیمان که نه مقدور من است
که به جایی که تو باشی من ازانجا بروم
گرگشایند در روضه رضوان حاشا
که ازین در به تمنای تماشا بروم
طوطیم بی سخنت زین قفس تنگ بجان
بگشا لب که به شکر تو شکرخا بروم
با تو بیماری خود را چه دهم شرح که هست
هر دو پیش تو یکی گر بزیم یا بروم
عشق من با تو قدیمیست نیم چون دگران
کایم امروز به کوی تو و فردا بروم
چند گویی که برو جامی ازین دربگشا
عقده زلف ز پای دل من تا بروم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.