شب کجا رفتی که دور از روی تو خوابم نبرد
بس که کردم گریه حیرانم که چون آبم نبرد
چون غریبان شب نیفتادم به کنج مسجدی
کاروزی ابرویت تا طاق محرابم نبرد
عشق تو آمد چنان شیرین که هرگز ذوق آن
از دل و جان تلخ گوییهای احبابم نبرد
از ره عشقت نماندم باز هرگز کز قفا
در رگ جان زلف تو افکنده قلابم نبرد
در شب زلفت نگشتم گم که ماه عارضت
پیش پیش ره چراغ از نور مهتابم نبرد
جست و جوی گوهر وصل تو کردم عمرها
از جهان رخت بقا جز درد نایابم نبرد
جامیم من تا بدیدم جام میگون لبت
سوی میخانه بجز میل می نابم نبرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.