گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

به باغم بی رخت تسکین محال است

تماشای گل و نسرین محال است

چو گل پنهان شود در پرده ناز

قرار از بلبل مسکین محال است

به ترک دوست فرماید خرد لیک

ز عشق این حکم را تمکین محال است

ز دیدار تو زاهد را چه بهره

خدابینی ازان خود بین محال است

ز بس مهرت به دلها جای کرده ست

ز تو در دل کسی را کین محال است

رخت را هر که دید آیینه سان گفت

که معشوقی بدین آیین محال است

به عالم چون تو معشوقی و جامی

نبازد عشق با او این محال است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode