گنجور

 
جامی

ای اشک که امشبم به رو افتادی

در صحبت جانان نه نکو افتادی

من بودم و یار و خلوت اکنون شده ام

حیران که تو از کجا فرو افتادی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode