تیر مژگان کان دو چشم خوابناک انداختند
در دل عشاق محنت دیده چاک انداختند
نقد دل نامد به کف گرچه پی آن گمشده
آن رخ و زلف غبارآلوده خاک انداختند
بویی از میخانه زد بر ساکنان صومعه
جویها در صحن آن کندند و تاک انداختند
کم طلب اشک نیاز از دیده آلودگان
زانکه این گوهر به دامنهای پاک انداختند
شد دو چشمت غمزه زن در خاک و خون غلطید دل
مرغ مسکین را به زخمی در طپاک انداختند
بر مغان بویی زد از لعل لب میگون تو
صیت میخواری درین دیر مغاک انداختند
دست زد جامی به مسکین صولجان آن سوار
همچو گویش سر به میدان هلاک انداختند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل در مورد تأثیر عمیق زیبایی و محبت بر دل عاشقان است. چشمها و مژگان شخصی باعث احساساتی میشوند که دل عاشقان را به درد و رنج میاندازند. هرچند که دل عاشق نتوانسته به عشق دست یابد، زیباییهای ظاهری به او حسرت میزنند. این غزل همچنین به محبوبی اشاره دارد که بویی از میخانه میدهد و این بوی عشق، عاشقان را به سمت خود جذب میکند. در نهایت، شاعر از اشک و نیاز عاشقان سخن میگوید و با زبانی شاعرانه اشاره میکند که زیبایی عشق و میخواری تا چه حد میتواند تاثیرگذار باشد. در این بین، تصاویری از جنگ و نبرد نیز به چشم میخورد که نشاندهندهٔ کشمکشهای درونی عاشق و عشق اوست.
هوش مصنوعی: نگاه فریبنده و زیبای چشمهای خوابآلود موجب جراحت دل عاشقان شده است. این نگاهها سبب درد و رنج در دل آنها شده و غم و اندوه را برایشان به ارمغان آورده است.
هوش مصنوعی: دل و احساسم نتوانست به دست آورم، هرچند که برای یافتن آن موجود گمشده، چهره و موهایش را در غبار خاک ریختهام.
هوش مصنوعی: بوی خوش می از میخانه به ساکنان صومعه رسید و آنها در صحن صومعه، جویهایی ایجاد کردند و تاک هایی را کاشتند.
هوش مصنوعی: نخواهم از افرادی که درگیر آلودگی و گناه هستند، اشک و نیازی طلب کنم. چرا که این گوهر و ارزش، تنها در دامن کسانی که پاک و خالص هستند قابل دریافت و حفظ است.
هوش مصنوعی: چشمهایت مانند تیر زدن در دل من آسیب رسانده و باعث غم و اندوه شدهاند. دل بیچارهام، مانند پرندهای مجروح، به خاطر زخمهایی که دیده، در درد و رنج به سر میبرد.
هوش مصنوعی: بوی عطر لبهای سرخ تو بر میگساران پیچیده و نام میخواریات در این خانۀ تاریک و دلگیر به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: یک سوار به مسکینی که جامی به دست داشت ضربهای زد و او را به زمین انداخت، مانند اینکه گوی را به میدانی پرتاب کرده باشند که به نابودی منتهی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.