بر آفتاب سلسلهٔ پرشکن مپیچ
مشکین طناب بر ورق یاسمن مپیچ
زخمم زدی هزار ز یک نکته، ای رقیب
مانند مار این همه بر خویشتن مپیچ
بر تن شهید عشق تو را خونْ لباس بس
چون مردهٔ فسردهاش اندر کفن مپیچ
خواهم که سر نهی به کنارم به وقت خواب
امشب، خدای را، که سر از حکم من مپیچ
باشد دلا فسانهٔ آن زلف بس دراز
طوماروار در صفتش بر سخن مپیچ
بویش به هر مشام دریغ آید ای نسیم
مگْذر بر آن قبا و در آن پیرهن مپیچ
جامی! تو را کمال بس است این طریقِ خاص
در طورِ شعرِ خسرو و نظم حَسَن مپیچ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.