از تنگهای شکر ناب آن دهن به است
وز میوه های باغ بهشت آن ذقن به است
از تن قبا بکش که حجابیست بس کثیف
اندام نازکت به ته پیرهن به است
گفتی که شاد زی که نمردی ز هجر من
در راه عشق مردن ازین زیستن به است
دارم هوای کوی تو هرجا که می روم
پیش غریب از همه عالم وطن به است
از بهر یوسفی چو زلیخا به کوی عشق
مردی که جان نباخت ازان مرد زن به است
جامی ز بود خود بگذر در صف سگانش
خلوت در انجمن سفر اندر وطن به است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خاک درت به چشم من از صد چمن به است
باغی خوش است عارضت اما ذقن به است
کوی نو خواهد این دل آواره نی بهشت
مرغ غریب را ز گلستان وطن به است
تنها نه روی نسبت به از گلرخان چین
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.