بیدلی را بلایی افتاده ست
کش چو تو دلربایی افتاده ست
مژه ها را ز دل که خون گشته ست
درمیان ماجرایی افتاده ست
دل به چین جان به روم ازان رخ و زلف
هر یک از تو به جایی افتاده ست
نقد وصلت به دست ما گنجیست
که به چنگ گدایی افتاده ست
بی تو دل درفضای عرصه دهر
در عجب تنگنایی افتاده ست
دل ز گلزار وصل تو محروم
بلبل بینوایی افتاده ست
غرقه در موج خیز غم جامی
بی رخ آشنایی افتاده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت کو را بلایی افتاده ست
در کمند هوایی افتاده ست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.