به ابروان مه من در خم فلک طاق است
به روی روشن خود نور چشم آفاق است
ز نعل توسن او شکل های محرابی
به هر زمین که فتد قبله گاه عشاق است
ز بس کزان گهر پاک غرقه در اشکم
به بحر نسبت چشم ترم نه اغراق است
بیان شوق چه حاجت که گریه و ناله
ز دیده و دل من ترجمان اشواق است
به باده خرقه ازرق گروکن ای صافی
که این لباس ریاپیشگان زراق است
به بوستان گذر افکن که عمرهاست که سرو
ستاده بر قدم خدمتت به یک ساق است
سمند ناز برون ران که بهر کحل بصر
نهاده چشم به راهت هزار مشتاق است
به روز دفتر جمعیت جمال تو رشک
گل دو روی که بر باد داده اوراق است
خیال لعل تو تلخی ز عیش جامی برد
بلی معالجه زهر ناب تریاق است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.