تیر باران رسد از قوس قزح بر نرگس
سر ازین سهم کشد در سپر زر نرگس
جام زر بین که ز اثنای چو سیم انگشتان
چون نموده ست چو خوبان سمنبر نرگس
گنج قارون بدر آورد همانا ز زمین
که چنین از زر و سیم است توانگر نرگس
آبروی دگر آورد چمن را که نوشت
بر مطول الفی میم مدور نرگس
هست مستی که ز گل سرزده در حشر بهار
سرخوش از کاسه سر ساخته ساغر نرگس
طرفه مرغیست که دارد به چمن چون طاووس
از زر ناب گلی تعبیه در پر نرگس
قدر نسرین و گل از شاخ بلند است ولی
بر لب جوی بود از همه برتر نرگس
به هواداری والا علم دولت شاه
چشم بنهاده به بالای صنوبر نرگس
جامی آسا همه تن چشم شده تا که کند
التماس نظر از شاه دلاور نرگس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش بر آمد به چمن با قدح زر نرگس
ساقیا باده که دارد سر ساغر ، نرگس !
جام زرده به صبوحی که چو نرگس به صباح
ریخت در جام بلورین می اصفر نرگس
سرش از ساغر می نیست زمانی خالی
[...]
کرد با چشم تو خود را چو برابر نرگس
گل بخندید ازین واقعه خوش بر نرگس
انفعالی که زچشمان تو دارد در باغ
نتواند که بر آرد به چمن سرنرگس
تا نثار قدم یار کند در گلزار
[...]
تا به چشمت شده در ناز برابر نرگس
نازنینان چمن راست نظر بر نرگس
گر به مستانه دو چشمت کنم او را نسبت
کند از گریه شادی مژه ها تر نرگس
در تماشای چمن چشم تو هر جا که فتد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.