دل سپردم به دلبری که مپرس
سرو قدی سمنبری که مپرس
با رقیبان همه وفا و کرم
با اسیران ستمگری که مپرس
مردم چشمم ازخیال لبش
شد توانگر به گوهری که مپرس
می رسد دمبدم ز غمزه او
بر دلم زخم نشتری که مپرس
طوطی تلخ کامم از غم هجر
آرزومند شکری که مپرس
ای که پرسی ز قبله نظرم
طلعت ماه منظری که مپرس
او به خوبی سمر شد از جامی
جامی از وی سخنوری که مپرس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به عشق و دلدادگی خود اشاره میکند و از زیباییها و ویژگیهای معشوق سخن میگوید. او به دیگران میگوید که اگرچه سعی میکنند درباره دلبرش بپرسند، اما نمیتوانند جزئیات این عشق را درک کنند. معشوق او وجودی دلانگیز و باوقار است که دل شاعر را تسخیر کرده و او از درد و غم حسرت به یاد او رنج میبرد. شاعر از اشتیاق و امیدی که در دل دارد سخن میگوید و میگوید که معشوقش به گونهای خاص از زیبایی و جذابیت برخوردار است که نمیتوان دربارهاش کلامی گفت.
هوش مصنوعی: دل را به محبت کسی سپردم که زیباییاش را نمیتوان توصیف کرد. او رزمی و قد بلندی دارد که از توصیف فراتر است.
هوش مصنوعی: با کسانی که با من رقابت دارند، همواره وفادار و مهربان هستم؛ اما دربارهی کسانی که زیر ستم قرار دارند، پرس و جو نکن.
هوش مصنوعی: چشم من به یاد لبان او پر از ثروت و نعمت شده است، به گونهای که حرفی از گوهری که معلوم نیست، نزن.
هوش مصنوعی: هر لحظه که به او نگاه میکنم، غمزهاش مثل زخم عمیقی بر دلم میزند؛ پس نپرس چگونه احساس میکنم.
هوش مصنوعی: طوطیای که در دل من غم جدایی را دارد و شیرینی زندگیاش را از دست داده، از کسی نمیخواهد که از حالش بپرسد.
هوش مصنوعی: ای کسی که از من در مورد قبله و سمت نظر میپرسی، زیبایی و چهرهام را از تو نمیپرسم.
هوش مصنوعی: او به قدری زیبا و دلنشین شده است که اگر کسی بخواهد از او صحبت کند، نباید از او بپرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.