گر روی بی تو مرا داغ جگر تازه شود
چون بیایی به توام مهر دگر تازه شود
تازه شد خط و رخت از دم روشن نفسان
چون گل و سبزه که از باد سحر تازه شود
تا شنیدم که بود عشق هنر هر نفسی
در دلم داعیه کسب هنر تازه شود
سویم از خاک در خویش غباری بفرست
که ازان سرمه مرا نور بصر تازه شود
بس که از جور رقیبان درت در رنجم
هر دم از کوی توام عزم سفر تازه شود
دیده را شد ز غبار خط سبزت مژه تر
چون لب جوی که از سبزه تر تازه شود
جامی اینسان که کند شرح نظربازی خویش
زود ازو قاعده علم نظر تازه شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.