به بزم گل ز لبت جام را چو کام بر آمد
ز خاک لاله چو نرگس به شکل جام برآمد
مه از خیال جبینت چو نیم آینه سرزد
چو دید دایره روی تو تمام برآمد
به عزم گشت گذشتی به کوه لاله خرامان
ز ذوق قهقهه از کبک خوشخرام برآمد
به بام هر که تو را وقت شام دید زد افغان
که آنچه رفت به مغرب فرو ز بام برآمد
درون خانه نشستی دل خواص شکستی
میان شهر گذشتی نفیر عام برآمد
مده به کشتن من وعده از دو ساعد سیمین
که دودم از دل ازین وعده های خام برآمد
به زهد بود جهان را گرفته شهرت جامی
لب تو دید و به میخوارگیش نام برآمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.