دلم ز هجر رخت رو به کلبه غم کرد
پلاس کلبه غم را لباس ماتم کرد
ز تندباد حوادث چه غم چنین که مرا
نهال عشق تو در سینه بیخ محکم کرد
ملک زحسن تو در آب و خاک سری دید
که از مشاهده آن سجود آدم کرد
ببین لطافت حاجی که یاد تشنه لبی
که سوخت دور ز کعبه به آب زمزم کرد
مباد راحت مرهم نصیب بی دردی
که با جراحت تیغ تو یاد مرهم کرد
گرفت جم همه روی زمین به زیر نگین
چو وصف لعل تو نقش نگین خاتم کرد
جز آبیاری سروت نداشت جامی چشم
که از خیال رخت جوی دیده پر نم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ درد و رنجی است که شاعر از دوری محبوب خود احساس میکند. او به کلبه غم خود پناه برده و لباس ماتم بر تن کرده است. عشق او به محبوبش در دلش ریشه دوانده و حوادث زندگی او را حاکی از غم میسازند. شاعر به زیبایی محبوبش اشاره میکند و تأثیر آن زیبایی بر آدم و حتی زمین را بیان میکند. احساساتش به قدری عمیق است که یاد محبوبش به او آرامش نمیدهد و یادآور جراحاتی است که از تیرگی عشقش بر دل دارد. در نهایت، او میگوید که فقط خیال محبوبش میتواند چشمانش را پر از اشک کند.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری از تو، به سوی کلبهای پر از غم رفت و این کلبهی غم را به نماد سوگواری تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: از طوفان و سختیهای زندگی نگران نیستم، زیرا عشق تو در قلب من ریشهدار و محکم شده است.
هوش مصنوعی: فرشتهای از زیبایی تو در زمین و آسمان چیزی را دید که به خاطر آن آدم اولین انسان سجده کرد و نشان از عظمت و شکوه تو بود.
هوش مصنوعی: نگاهی به ناز و دلربایی حاجی بینداز که به یاد تشنهلبی سوخته، دور از کعبه، آب زمزم را فرستاد.
هوش مصنوعی: نه باید به کسی که درد ندارد، آسایش و آرامش برسانی. زیرا او که با زخم تیغ تو یاد مرهم را کرده است، دردی را احساس میکند که نیاز به درمان دارد.
هوش مصنوعی: در زمین تمام زیباییها و ثروتها مانند سنگ قیمتی زیر انگشتری هستند، همانطور که تو با توصیف لعل خود، جلوهگر و ارزشمند هستی.
هوش مصنوعی: هیچ نوشیدنیای جز آبیاری ثروتت وجود نداشت که برای جلب توجه تو، چشمهایم را از تصور چهرهات پر کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پدر به جای پسر هرگز این کرم نکند
که دست جود تو با خاندان آدم کرد
خدای خواست که بر عالمی ببخشاید
تو را به رحمت خود پادشاه عالم کرد
پی خدنگ جگر گون به خون مردم کرد
بهانه ساخت که شنجرف بوده پی گم کرد
تبسمی ز لب دلفریب او دیدم
که هر چه با دل من کرد آن تبسم کرد
چنان شدم ز غم و غصهٔ جدایی دوست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.