وه این چه بارگیست که بهر تجملش
زیبد ز زرکش اطلس چرخ فلک جلش
شکلیست بس بدیع که نتوان نگاشتن
بر صفحه ضمیر به کلک تخیلش
پوینده استری که چو صرصر به پای سعی
ننهاد دست طبع شکال تکاسلش
آهن سمی که گر به مثل بگذرد به کوه
حالی ز زخم سم فکند در تزلزلش
درگل رود چو آب و به خشکی جهد چو باد
در هیچ جوی و جر نبود حاجت پلش
گر راکبش به هند شود عازم از هرات
یک روز در میان برساند به کابلش
ور زانکه وقت صبح ز آمو شود سوار
پیش از حلول شب گذراند ز آملش
دلدل اگر نبودی همچون بنات نوع
مقطوع نسل، گفتی از نسل دلدلش
بودش اب آن مگر که برای رکوب خویش
یکچند کرد لطف مسیحا تکفلش
ام وی آن که قاید فرعون شد به نیل
تا اوفتد به ورطه خذلان تحولش
مرهون امتناع بود مثل او که بست
گردون به قفل عقم ممر تناسلش
بین یال و گردنش که همانا دمیده است
از دوش تا به گوش ریاحین و سنبلش
زینش نه زر ولیک به پشتش ز سیم و زر
چندان که تنگ بود مجال تنقلش
عیبی در او نبینم اگر پای تا به سر
صد ره کنم نگاه به چشم تأملش
غیر از وجود خویش که هستم به پشت او
عیبی گران که کوه نیارد تحملش
وین عیب را گرفته هنر فضل مفضلی
کامد نمی محیط ز موج تفضلش
دریا دلی که چین کراهت ندیده جود
در جبهه طلاقت وجه از تعللش
یعقوب بن حسن که به کنه امل رسید
هرکس که هم به جود وی آمد توسلش
معمور داشت ملک جهان را عمر به عدل
با او درین معامله باشد تعادلش
حلمش به کوه اگر فکند سایه چون فلک
ایمن کند تصلب جرم از تخلخلش
دورش مدام باد به بزم طرب چنان
کافتد ازان گمان جواز تسلسلش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف زیباییها و ویژگیهای خاص یک موجود میپردازد. شاعر با بیان تصاویری شگفتانگیز، از تجمل و وقار این موجود سخن میگوید و آن را با عناصر طبیعی و ادبی مقایسه میکند.
شاعر آن موجود را مانند استری پوینده توصیف میکند که هیچ مانعی نمیتواند او را متوقف کند و حتی اگر مسیری طولانی را طی کند، به راحتی به هدفش میرسد. او از زیباییهای ظاهری و باطنی این موجود یاد کرده و همچنین عیوب آن را به طور خاص و با بیان هنری مورد بررسی قرار میدهد.
در نهایت، شاعر به شخصیتهای تاریخی مانند یعقوب بن حسن اشاره میکند و به فضایل و رفتارهای نیکو او اشاره میکند، تا نشان دهد که چگونه این صفات میتواند در توازن و عدالت در جهان مؤثر باشد. کل شعر حاکی از ستایش و تقدیر از زیبایی، قدرت و فضیلتهای انسانی است.
هوش مصنوعی: این چه زیبایی و پرچیدگی است که برای جلوهگری آن، زیباترین و گرانقیمتترین پارچهها و طلاهای آسمان هم کم میآورند.
هوش مصنوعی: این یک تصویر بسیار نو و منحصر به فرد است که نمیتوان آن را بر روی صفحه ذهن با قلم خیال نوشت.
هوش مصنوعی: گوش کن، آن درختی که مانند باد طوفانی به سمت جلو نمیرود، نشان دهندهی تلاش و کوشش است که دست طبیعت به خاطر بیخیالیاش در آن کوتاهی کرده است.
هوش مصنوعی: اگر آهن سمی از کوه بگذرد، زخمهایش باعث لرزش و تزلزل کوه میشود.
هوش مصنوعی: در گل رود مانند آب جریان پیدا میکند و در خشکی مانند باد تلاش میکند. در هیچ جوی و جریانی نیازی به پل زدن نیست.
هوش مصنوعی: اگر سوارکاری بخواهد از هرات به سمت هند برود، میتواند در یک روز به کابل برسد.
هوش مصنوعی: اگر صبح زود سوار بر اسب شوی و قبل از اینکه شب فرا برسد، از آمل عبور کنی،...
هوش مصنوعی: اگر دلدل وجود نداشت، مانند دختران ناز از نسلهای قطعشده، میگفتی که او هم از نسل دلدلهاست.
هوش مصنوعی: او آب را برای این به خود گرفت که در جهت قدرت دانی و رکوب خود، یک مدت با مهربانی و لطف مانند مسیحا از او حمایت کند.
هوش مصنوعی: او کسی است که مانند فرعون در نیل افتاد تا به ورطهی نجات برسد، اما در حقیقت به شکست و ذلت افتاده است.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که مانند کسی که به خاطر ناتوانی در ایجاد نسل، نتوانسته به تولید مثل بپردازد، او نیز به نوعی به علت خودداری و امتناع در موقعیت خاصی قرار گرفته است. در واقع، این موضوع به محدودیتها و موانع در زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: بین یال و گردن او، بویی به مشام میرسد که از دوش تا گوش گلها و سنبلها پخش شده است.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویری از یک حیوان اشاره دارد که به جای استفاده از طلا، به طرز معین و خاصی از نقره و طلا بر روی خود حمل میکند. به این معنا که علیرغم اینکه خود حیوان ارزشی از جنس طلا ندارد، اما بارهای گرانبها و بسیار زیادی به دوش دارد که ممکن است برایش سنگین باشد و فضای کافی برای استراحت و تنقلات نداشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم تمام وجود او را زیر نظر بگیرم و به دقت نگاه کنم، نمیتوانم هیچ عیبی در او پیدا کنم.
هوش مصنوعی: به جز وجود خودم، عیب بزرگی دارم که هیچ کوهی قادر به تحمل آن نیست.
هوش مصنوعی: این عیب را هنری گرفته است که از فضیلت مفضل سرچشمه میگیرد؛ زیرا تاثیر موج فضیلت او در این محیط محسوس نیست.
هوش مصنوعی: دریا مانند دلی است که هرگز هیچ نشانهای از ناپسندی را تجربه نکرده و بخشش او مانند طلاست که از تعلل و کندی دور است.
هوش مصنوعی: یعقوب بن حسن به کمال هدفش دست یافت و هر کسی که به بخشش او نزدیک شد، به او پناه برد.
هوش مصنوعی: عمر با عدالت، سلطنت و اداره جهان را بر عهده دارد و در این کار، تعادل برقرار است.
هوش مصنوعی: اگر صبر و بردباری او مانند سایهای بر کوه بیفتد، همانند آسمان، وضعیت ثبات جرم را از عمق ناپایداریاش ایمن میسازد.
هوش مصنوعی: دوران خوش و شادابی دائم و پیوسته باشد، به گونهای که کسی در مورد تکرار آن شک نکند و احساس آزادی در لذت و شادی داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
ترکیست یارمن که نداند کس از گلش
او تند خو و بنده نه مرد تحملش
پسته دهان که در سخن و خنده می شود
زآن پسته پر شکر طبق روی چون گلش
پایان زلف جعد پریشان سرش ندید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.