گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

آن که تسبیح حصا بر صدق او آمد گوا

گاه احصای ثنایت گفته لا احصی ثنا

چون درین احصا حصاآسا نیم گویا به صدق

به که بندم راه گویایی چو صدیق از حصا

عد نعمایت چه حد من چو حکمت درازل

ساخت شرط « ان تعدوا» را ز« لا تحصوا» جزا

تاج استغنا و نعلین سلوک راه فقر

دادیم غرقم در انعام تو از سر تا به پا

هر سر مو بر تن ار گردد زبانی شکر گوی

کی توانم کردن از شکرت سر مویی ادا

شکر هر نعمت چو باشد نعمت دیگر خرد

غیر عجز این راه را مشکل که یابد منتها

باشد از ادراک ما تا ذات تو صد ساله راه

وانقدر دیگر بود از نطق تا ادراک ما

چون بود از نطق ما تا ذات تو راه این همه

وصف ذاتت حدنطق ما کجا باشد کجا

گر زبان خود به کام اندر کشد جامی رواست

چون نگردد از زبان در وصف تو کامش روا

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عسجدی

عسکری شکر بود تو گو بیا می شکرم

ای نموده ترش روی ار جا بد این شوخی ترا

از که آمختی نهادن شعرهائی شوخ چم

گر برستی شاعران هرگز نبودی آشنا

کشه بربندی گرفتی در گدائی سرسری

[...]

ناصرخسرو

پادشا بر کام‌های دل که باشد؟ پارسا

پارسا شو تا شوی بر هر مرادی پادشا

پارسا شو تا بباشی پادشا بر آرزو

کآرزو هرگز نباشد پادشا بر پارسا

پادشا گشت آرزو بر تو ز بی‌باکی تو

[...]

قطران تبریزی

تا دل من در هوای نیکوان گشت آشنا

در سرشک دیده ام کرد این دل خونین شنا

تا مرا بیند بلا با کس نبدد دوستی

تا مرا بیند هوی با کس نگردد آشنا

من بدی را نیک تر جویم که مرد مرا بدی

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

شاعران بینوا خوانند شعر با نوا

وز نوای شعرشان افزون نمی گردد نوا

طوطیانه گفت و نتوانند جز آموخته

عندلیبم من که هر ساعت دگر سازم نوا

اندران معنی که گوید بدهم انصاف سخن

[...]

امیر معزی

ای جهانداری که هستی پادشاهی را سزا

در جهانداری نباشد چون تو هرگز پادشا

از بشارتهای دولت وز اشارتهای بخت

شاه پیروز اختری و خسرو فرمانروا

پادشاهی یافته است از نام تو عز و شرف

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه