شمارهٔ ۷۷۰
قبای ناز درپوش و نیاز پادشاهان بین
کلاه دلبری کج نه شکست کج کلاهان بین
غم شبهای ما خواهی که چون روزت شود روشن
بیا و ناله شبگیر و آه صبحگاهان بین
چو کس را باز نبود در حریم حرمتت باری
سمند ناز بیرون ران و حال دادخواهان بین
ز دود دل سیه شد روی ما شبهای هجر ای مه
زکات حسن را روزی سوی این روسیاهان بین
شب است و بادیه هم راه ناپیدا و هم رهبر
بیا ای کعبه جان محنت گم کرده راهان بین
پناه ار ندهیم در سایه دیوار خود باری
به چشم مرحمت یک بار سوی بی پناهان بین
قدم در کوی عشقش می نهی اول بیا جامی
به تیغ بی نیازی کشته هر سو بی گناهان بین
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...