گهر کز وصف آن لبهای شکرخند می ریزم
نه گوهر بلکه شکر می فشانم قند می ریزم
دلم دریای خون آمد به رویش چشمم آن کشتی
کش از ته می تراود خون دل هر چند می ریزم
نمی آید چو تو هر چند کاندر قالب فکرت
ز جان مانند تو صد شکل بی مانند می ریزم
همه خوبان مرا فرزند و من آن مهربان پیرم
که نقد دین و دل در پای هر فرزند می ریزم
به خون پیوند یابد هر چه برد چون تو ببریدی
ز دل خون بهر محکم کردن پیوند می ریزم
مده درد سرم ای پندگو کز آب و خاک من
گیاه عشق می خیزد چو تخم پند می ریزم
چو نخل خامه جنبش یافت دستی پیش کن جامی
که نزل خوان مشتاقان حاجتمند می ریزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و زیبایی محبوبش سخن میگوید. او به توصیف لبهای شیرین محبوب پرداخته و میگوید که نه تنها گوهر بلکه شیرینی و قند از عشق او میریزد. دل او پر از خون غم است و بر روی محبوب خود کشتی عشق میسازد. شاعر به تکرار این نکته میپردازد که هیچکس مانند محبوبش نیست و از جان خود برای او تقدیم میکند. او خود را به عنوان پدری مهربان معرفی میکند که برای فرزندانش جان و دلش را ارائه میدهد و به قدرت عشق اشاره میکند که حتی در سختیها پیوندها را محکم میکند. همچنین به تعبیر عشق به عنوان گیاهی که از دل برمیخیزد، اشاره کرده و در پایان از محبوب خود میخواهد که برای او جامی بیاورد تا در جوار عشق آن را بنوشد.
هوش مصنوعی: من از زیبایی لبان شیرین و خوشگل او همچون جواهر میریزم، اما نه جواهر، بلکه شکر میپاشم و قند میریزم.
هوش مصنوعی: دلم به شدت غمگین و پر از درد است، مثل دریای خونی. وقتی به چشمانم نگاه میکنم، انگار کشتیای در حال ظهور است که از عمق دل به سوی بالا میآید و نشاندهنده زخمهای عمیق من است. هرچند تلاش میکنم تا این احساسات را پنهان کنم و اشکهایم را بریزم.
هوش مصنوعی: شما مانند هیچکسی نیستید و هیچکس نمیتواند به خوبی شما بیاید. من در فکر و تخیلم از جان و وجودتان صدها تصویر و شکل بدون نظیر میسازم.
هوش مصنوعی: همه افراد نیکو برای من مانند فرزندانم هستند و من آن پدر مهربان و سالخوردهای هستم که هر چیزی از ایمان و عشق را برای خوشبختی فرزندانم فدای آنها میکنم.
هوش مصنوعی: هر چیز که از دل شما جدا شده، به خون و احساسات عمیق پیوند مییابد. به همین خاطر، برای محکمتر کردن این پیوند و ابراز احساساتم، خونم را بر زمین میریزم.
هوش مصنوعی: ای پندگو، مرا به دردسر نینداز؛ زیرا از وجود من، عشق همچون گیاهی رشد میکند، وقتی که تنها نصایح و پندها را به من میدهی.
هوش مصنوعی: وقتی که نخل به حرکت درمیآید، دستی به جلو میآورم و جامی را که نوشیدنی خاصی برای عاشقان و نیازمندان است، میریزم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.