شمارهٔ ۶۴۷
زهی قدت نهال گلشن چشم
مه رویت چراغ روشن چشم
خراب آباد دل مردم نشین نیست
فرود آی ای پری در مسکن چشم
ز خون دل چنان پر شد درونم
که می ریزد برون از روزن چشم
ز کویت هر خس و خاری که چینم
نشانم چون مژه پیرامن چشم
ز گریه تا به گردن غرق خونم
چو میرم خون من در گردن چشم
به یک غمزه کنی صد شیردل را
شکار آهوی شیرافکن چشم
چو گردد درفشان لعل تو جامی
ز لعل در کند پر دامن چشم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...