هر دم ار تیرت فتادی بر دلم
صد در رحمت گشادی بر دلم
چون فروغ آفتاب از هر دری
پرتو رویت فتادی بر دلم
سر حسنت را که بودی آینه
گر نه خود را جلوه دادی بر دلم
دل به فریاد آمدی از دست تو
گر نه تو دستی نهادی بر دلم
سینه از غم چاک شد خیز ای رقیب
تا خورد یک لحظه بادی بر دلم
دیده عمدا بستم از خوبان ولی
نیست چندان اعتمادی بر دلم
تا مراد من چو جامی یاد توست
شد فرامش هر مرادی بر دلم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف عشق و محبت پرداخته است. شاعر از تیرهای عشق که به دلش نشسته و رحمت و نور محبوبش که زندگیاش را روشن کرده، سخن میگوید. او تأکید میکند که اگر محبوبش خود را نشان ندهد، هیچ آینهای نمیتواند زیباییاش را نشان دهد. دل شاعر از درد و غم رنج میبرد و به فریاد آمده، اما همزمان امید دارد که با لحظهای از سرما یا باد، آرامشی بیابد. شاعر در نهایت اعتراف میکند که نگاهش به زیباییها محدود است و یاد محبوبش، اصلیترین آرزوی اوست، به گونهای که همهی آرزوهایش به فراموشی سپرده شدهاند.
هوش مصنوعی: هر بار که تیر عشق تو به دلم میخورد، در عوض، درهای رحمت و لطف بر دلم گشوده میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که نور آفتاب از هر سو به درون میتابد، چهرهی تو نیز دل من را روشنی میبخشد.
هوش مصنوعی: اگر خودت را به من نشان نمیدادی، نمیدانستم زیباییات چه اندازه است و وجود تو چقدر بر دلم تأثیر دارد.
هوش مصنوعی: دل به خاطر تو به فریاد آمده است، و اگر تو دلسوزی نمیکردی و دستی به دل من نمیگذاشتی، این حال را پیدا نمیکردم.
هوش مصنوعی: سینهام از غم پاره شده است، ای رقیب، بیا و بگذار لحظهای بادی بر دلم بوزد.
هوش مصنوعی: چشمم را عمدی بستم تا از زیباییها دور باشم، اما به دل خودم خیلی اعتماد ندارم.
هوش مصنوعی: وقتی که یاد تو برای من مثل جامی است که آرزویم را برآورده میکند، تمام آرزوهای دیگر از دلم فراموش شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.