شمارهٔ ۵۰۲
چند فروزم چراغ از علم آه خویش
بزم مرا ده فروغ از رخ چون ماه خویش
بیرهی از حد گذشت تیغ سیاست بکش
درد سر عاشقان دور کن از راه خویش
هر که به میم دهانت چشم گشاید چو «هی »
میل کشم به دیده اش از «الف » آه خویش
شیخ سحرخیز یافت ذوق شراب صبوح
ساخت دعای قدح ورد سحرگاه خویش
ذکر قدت در چمن رفت به بانگ بلند
سرو خجالت کشید از قد کوتاه خویش
دل ز سجود درت مرتبه قرب یافت
بنده ز خدمت شود خاصگی شاه خویش
روی نکوی تو خواست جامی ازین پس مدار
دور ازین خاک در روی نکوخواه خویش
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...