قلاش وش دیدم بتی ای وقت آن قلاش خوش
کو باخت نقد دین و دل در عشق آن قلاش وش
طوبی ز قد او خجل مانده صنوبر پا به گل
سروی بغایت معتدل بالا خوش و رفتار خوش
هستند بی جام و سبو مست لب میگون او
صوفی وشان صاف جو صافی دلان دردکش
زان لب به بزم عاشقان آمد حدیثی در میان
ساقی ز یکسو داد جان مطرب ز یکسو کرد غش
می بینم از زلف دو تا بر طرف رویش خال را
افتاده در چین و خطا مسکین غریبی از حبش
خوش آنکه خواهم زان صنم بوسه پی تسکین غم
دو یا یکی و او از کرم بخشد سه چار و پنج و شش
جامی صلای باده ده کز هر چه گویی باده به
بر سر سبوی باده نه تا چند ازین دستار و فش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت محبوبی میپردازد که به شکل قلاش (دختر زیبای قشنگ) توصیف شده است. او عشق و دل باختن به این محبوب را بیان میکند و از خجالت درختان طوبی و صنوبر به خاطر زیبایی قد او سخن میگوید. شاعر همچنین به حال و هوای مستی و شوری که در میخانه حاکم است، اشاره کرده و از لبهای شیرین محبوب (میگون) و تأثیر آن بر دل عاشقان سخن میگوید. او از زلف و خال محبوب یاد کرده و آرزو دارد تا بتواند از او بوسهای بگیرد تا درد و غمهایش تسکین یابد. در انتها، اشاره به می و بزم عاشقان دارد و به جستجوی خوشی و سرمستی در این بزم میپردازد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از تماشای زیبایی یک دختر با لباس قشنگ و دلربا صحبت میکند. او در این لحظه به طور ناگهانی متوجه میشود که باید عشق و دارایی خود را به خاطر آن زیبایی فدای کند. در واقع، او عشق را بسیار ارزشمندتر از تمام داراییها و اموال خود میداند و آماده است تا خاطر آن معشوق، همه چیزش را از دست بدهد.
هوش مصنوعی: درخت طوبی به خاطر قامت بلند او شرمنده است و درخت صنوبر با پای خود به گل نشسته و درخت سرو که بسیار متعادل و راست است، زیبایی و رفتار خوبی دارد.
هوش مصنوعی: افرادی وجود دارند که بدون داشتن جام و سبوی شراب، در مستی به سر میبرند. آنها به خوشمزگی و زیبایی لبهای شرابگون او دل بستهاند. در حقیقت، این صوفیها که دلهایشان پاک و صاف است، از درد و رنج بسیاری عبور کردهاند.
هوش مصنوعی: از آن لب، در مجلس عاشقان، داستانی نقل شد؛ ساقی از یک سو جان را نعره زد و مطرب از سوی دیگر بیهوش شد.
هوش مصنوعی: دو زلف او را میبینم که در کنار صورتش، خالی زیبا افتاده و در چین و خطوط چهرهاش نمایان شده، گویی یک بیگانهی نادان از حبش است.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که برای تسکین دردهایش، از آن معشوق بوسهای میگیرد؛ شاید فقط یکی بگیرد یا دو تا، اما آن معشوق با بزرگواری و زیادی محبتش، نه تنها یکی، بلکه سه، چهار، پنج و حتی شش بوسه به او عطا کند.
هوش مصنوعی: به من بگو که باده بیاورم، زیرا هر چه بگویی، بادهای در دست دارم. دیگر چه مدت باید از این بند و بستهها رنج ببریم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.