شمارهٔ ۳۸۶
یاد آن مطرب که ما را هر چه بود از یاد برد
بادی اندر نی دمید اندیشه ها را باد برد
عمرها در کوی دانش خانه ای می ساخت عقل
موج زد طوفان عشق آن خانه از بنیاد برد
لذت غم های عشقت در مذاق جان نشست
آرزوی شادی و عیش از دل ناشاد برد
گوش بر افسانه گردون منه کین کوزپشت
لعل شیرین را به افسون از کف فرهاد برد
خواستم فریاد از دست تو هم پیش تو لیک
حیرت دیدارت از من قوت فریاد برد
بی گل لای می و خشت سر خم کی توان
باطن معمور ازین دیر خراب آباد برد
جامی از شاگردی پیر مغان شد می پرست
شد هنرور هر که رنج خدمت استاد برد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...