بی تو عاشق چو نظر در قدح لاله کند
زآب چشم و دم سردش قدح ژاله کند
کوهکن تیشه چو بر کوه زند آن چه صداست
آهن و سنگ ز درد دل او ناله کند
دیده دنبال تو دل نیز خدا را مپسند
که رقیبم ز سر کوی تو دنباله کند
مه توان خواند به آن خط رخ زیبای تو را
گر فلک گرد مه از عنبر تر هاله کند
آنچه با زنده دلی کرد چو خضر آب حیات
لعل جانبخش تو با مرده صدساله کند
عشق بی جلوه معشوق میسر نشود
عقل و دین کی برد آن وصف که دلاله کند
لاف هر ناخلف از جا نبرد جامی را
راه موسی نزد بانگ که گوساله کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عشق و اشتیاق به معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و نمادین، از عشق و زیبایی معشوق سخن میگوید. او به بلبلان و گلها اشاره میکند که در غیاب معشوق به چه حالتی درمیآیند. همچنین درد و ناله کوهکن را تشبیه میکند به احساسات عاشق که در جستجوی معشوق خود است. عشق بدون جمال معشوق بیمعناست و برای تحقق عشق واقعی، وجود معشوق ضروری است. شاعر به چالشهای دین و عقل در برابر عشق اشاره میکند و در نهایت به قدرت عشق اشاره دارد که میتواند حتی جانهای مرده را زنده کند. در کل، شعری است که غم و شادی عشق را به تصویر میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.