این زمینی ست که سرمنزل جانان بوده ست
مطرح نور رخ آن مه تابان بوده ست
این زمینی ست که هر شیب و فرازی که در اوست
جای آمد شد آن سرو خرامان بوده ست
این زمینی ست که هر جا خس و خاری بینی
پیش ازین رسته به جایش گل و ریحان بوده ست
دامن نازکشان رفته به هر جانب ازو
آن که صد دست تمناش به دامان بوده ست
می دهد خاک رهش خاصیت آن آبم
که نصیب خضر از چشمه حیوان بوده ست
باید افشاند ز هر نوک مژه خون جگر
هر کجا لعل لب او شکرافشان بوده ست
جان جامی به حقیقت ز همین باد و هواست
گر به صورت گلش از خاک خراسان بوده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این زمینی ست که جولانگاه جانان بوده ست
در تن از جلوه جانان منش جان بوده ست
این زمینی ست که از نور جمال ورخ دوست
آفتابش حجل از ریگ بیابان بوده ست
این مدینه ست همانا که حریم حرمش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.