هر دم به دیده دگری خانه می کنی
هم خانگی به مردم بیگانه می کنی
دل را نشان به زاویه هجر می دهی
دیوانه را مقام به ویرانه می کنی
دستم گرفته غوطه دهی در خم ای سپهر
چون خاک قالبم گل پیمانه می کنی
ای شمع بزم حسن تو را گرم می کند
دلسوزیی که بر سر پروانه می کنی
می پروری ز گریه دلا مهر خال او
از فیض ابر تربیت دانه می کنی
بگشا گره ز طره مشکینش ای صبا
تا چند جعد سنبل تر شانه می کنی
جامی دگر به مدرسه رفتن وظیفه نیست
وقت است اگر عزیمت میخانه می کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از جدایی اشاره دارد. شاعر از رفت و آمدهای مداوم و غم دل میگوید، همچنین به تأثیر محبت و زیبایی روی قلب عاشق اشاره میکند. او از معشوق میخواهد که زنجیرهای جدایی را باز کند و به او فرصت دهد تا از عشق و زیباییاش لذت ببرد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که وقت آن رسیده که از دنیای مدرسه و قواعد زندگی فاصله بگیرد و به سمت میخانه و عشق برود.
هوش مصنوعی: هر لحظه به چهرهای جدید خودت را نشان میدهی و در عین حال با دیگران، حتی کسانی که به تو نزدیک نیستند، رابطه برقرار میکنی.
هوش مصنوعی: دل را به گوشهای از دوری و جدایی میبری و دیوانه را به جایی خالی و خراب میکنی.
هوش مصنوعی: دست من را گرفتهای و در دنیای عظیم خود غوطهورم میکنی، مثل اینکه من را به شکل گلی درآورده و در ظرفی میگذاری.
هوش مصنوعی: ای شمع زیبایی، گرمای وجودت از محبت تو ناشی میشود، همان عشقی که تو به پروانه نشان میدهی.
هوش مصنوعی: از اشک و گریهات، محبت و عشق به او را پرورش میدهی و همچون باران که بذر را تربیت میکند، عشق او را در دل خود میکاشتی.
هوش مصنوعی: ای نسیم، گرههای موهای سیاه او را باز کن؛ تا کی میخواهی زیبایی و پیچیدگیهای آن را به نمایش بگذاری؟
هوش مصنوعی: به مدرسه رفتن دیگر به عنوان یک وظیفه نیست، اگر میخواهی زمان را قدر دانسته و به میخانه بروی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.