گنجور

 
جامی

معزی - رحمه الله تعالی، وی در زمان دولت معز الدنیا و الدین سنجر بن ملکشاه بود و از مداحان اوست و معزی نسبت به اوست.

و آنچه او را در زمان وی از علو شأن و رفعت درجه میسر شد کم شاعری را میسر شده و گویند که سه کس از شعرا در سه دولت اقبالها دیدند و قبولها یافتند که کس نیافت: رودکی در عهد سامانیان و عنصری در دولت محمودیان و معزی در دولت سنجریان.

و سبب وفات وی آن بود که روزی سلطان از درون خرگاه تیر می انداخت و او بیرون خرگاه ایستاده بود، ناگاه تیری خطا شد و بر وی آمد، بیفتاد و مرد و از جمله سخنان وی است این چند بیت:

تا نگار من ز سنبل بر سمن پرچین نهاد

داغ حسرت بر دل صورتگران چین نهاد

هر دلی کز سرکشی ننهاد سر بر هیچ خط

زیر زلف او کنون سر بر خط مشکین نهاد

من غلام آن خط مشکین که گویی مورچه

پای مشک آلود بر برگ گل نسرین نهاد

و این چند بیت دیگر از قصیده ای که بر اسلوب شعرای تازی زبان گفته:

ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من

تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اطلال و دمن

ربع از دلم پر خون کنم اطلال را جیحون کنم

خاک دمن گلگون کنم از آب چشم خویشتن

از روی یار خرگهی ایوان نمی بینم تهی

وز قد آن سرو سهی خالی نمی بینم چمن

جایی که بود آن دلستان در بوستان با دوستان

شد گرگ و روبه را مکان شد کوف و کرگس را وطن