پسری را گفتند می خواهی که پدر تو بمیرد تا میراث وی بگیری؟ گفت: نی، اما می خواهم که وی را بکشند تا چنانچه میراث وی بگیرم خونبهای وی نیز بستانم!
فرزند که خواهد ز پی مال پدر را
خواهد که نماند پدر و مال بماند
خوش نیست به مرگ پدر و بردن میراث
خواهد که کشندش که دیت هم بستاند
کنیزکی صاحب جمال می گذشت شخصی در عقب وی ایستاد .کنیزک گفت: آنچه خواجه من با من می کند می خواهی؟ گفت: بلی! گفت: بنشین که خواجه من از عقب می رسد با تو آن کند که با من می کند!
کودکی را پدر آمد ز سفر
هر که کردش ز در خانه گذر
گفت: ای خواجه بده سیم و زرم
مژدگانی قدوم پدرم
زیرکی گفت بدو کای فرزند
مقدم او همه را نیست پسند
مادرت را ز سفر آمده شوی
مژدگانی ز کس مادر جوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستانی دربارهی پسر و میراث پدرش است. پسر نمیخواهد پدرش بمیرد، بلکه خواهان این است که پدرش کشته شود تا هم میراث او را بگیرد و هم خونبهایی دریافت کند. همچنین، روایت دیگری از یک کنیز زیبا بیان میشود که به شخصی میگوید اگر میخواهد بداند خواجهاش با او چه میکند، بهتر است بنشیند تا ببیند چه پیش میآید. در نهایت، داستان به کودکی برمیگردد که با آمدن پدرش از سفر، توقع هدیهای از دیگران را دارد، اما میفهمد که باید از مادرش مژدگانی بخواهد، نه دیگران. این داستانها تأکید بر ارزشهای اخلاقی و ناپسند بودنِ طمع در موارد انسانی دارند.
هوش مصنوعی: پسری از او خواسته شد که آیا میخواهد پدرش بمیرد تا ارث او را به ارث ببرد؟ او پاسخ داد: نه، اما میخواهم او را بکشند تا وقتی ارثش را دریافت میکنم، خونبهای او را هم بگیرم!
هوش مصنوعی: فرزندی که به دنبال ثروت پدر است، در واقع آرزو دارد که پدرش نماند تا آن مال برای او باقی بماند.
هوش مصنوعی: مرگ پدر خوشایند نیست و اگر کسی بخواهد ارث و میراث او را بگیرد، باعث میشود که او به کشتن برانگیخته شود تا به همین دلیل از او چیزهایی را بگیرد.
هوش مصنوعی: دختری زیبا در حال عبور بود که شخصی پشت سر او ایستاد. دختر پرسید: آیا میخواهی آنچه که آقاim با من میکند، تجربه کنی؟ او جواب داد: بله! دختر ادامه داد: پس بنشین، زیرا آقاim به زودی میرسد و با تو همان کار را که با من میکند، انجام خواهد داد!
هوش مصنوعی: پدر پس از یک سفر طولانی به خانه برگشت و هر کسی که از در خانه عبور کرد، متوجه این شادی و دیدار زیبا شد.
هوش مصنوعی: گفت: ای آقا، برای آمدن پدرم به من پول و هدیه بدهید.
هوش مصنوعی: زیرکی به او گفت: ای فرزند، در ابتدای کار، همه چیز را نمیتوان خوشایند دانست.
هوش مصنوعی: مادرت از سفر برگشته، پس به او تبریک بگو و از دیگران برایش خوشامد بگو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.