گنجور

 
جامی

رسول صلی الله علیه و - مر عجوزه را گفت که عجایز به بهشت در نیایند! آن عجوزه به گریه درآمد. فرمود که خدای تعالی ایشان را جوان گرداند و جوانتر از آنچه بودند برانگیزاند آنگه به بهشت برد.

و نیز مر زنی را از انصار گفت: به شوهر خود برس که در چشم وی سفیدی واقع است. آن زن به سرعت و اضطراب تمام پیش شوهر خود دوید. شوهر از وی سبب اضطراب پرسید. آنچه حضرت فرموده بودند باز گفت. گفت: راست فرموده اند، در چشم من سفیدی هست و سیاهی هست اما نه به بدی!

گر مقبلی مزاح کند عیب او مکن

شغلیست آن به قاعده عقل و دین مباح

دل آیینه است کلفت جد زنگ آیینه

آن زنگ را چه امکان صیقل بود مزاح

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode