بخش ۴۲ - حکایت آن جوان رعنا که جامه های عید پوشید و به نظر عجب در خود نگریست و به آن تیر زهرآلود از پای در افتاد
جوانی به بر جامه خسروی
رخش نسخه خامه مانوی
همی شد ز خواب سحر خاسته
پی عیدگه رفتن آراسته
ز آغاز چون صبح دولت نوید
بپوشید دراعه ای بس سفید
به بالای دراعه صبح رنگ
زمرد قبایی به بر کرد تنگ
چو ماه از شفق کرد بر خود تمام
فراز قبا حله لعل فام
ز آیینه دار آنگه آیینه جست
کز آیینه شد کار خودبین درست
بدانسان خوش آمد جمال خودش
که پر شد ضمیر از خیال خودش
به خود گفت من شاه و شهزاده ام
ز شهزادگان نادر افتاده ام
ز مه تا به ماهی که باشد چو من
سزاوار شاهی که باشد چو من
بگفت این و بر بارگی شد سوار
سپاه از قفایش هزاران هزار
قدم نانهاده به میدان عید
شد از لغزش رخش قربان عید
به جانش خدنگ هلاک اوفتاد
ز تیری که خود زد به خاک اوفتاد
خوش آن کس که بینایی از سر گرفت
نظر همچو دیده ز خود برگرفت
همه نیک را دید و بد را ندید
بد و نیک بگذار خود را ندید
بیا ساقیا آن بلورینه جام
که از روشنی باشد آیینه فام
بده تا علی رغم هر خودنما
نماید خرد عیب ما را به ما
بیا مطربا در نوا مو شکاف
وز آن مو که بشکافتی پرده باف
که تا پرده بر چشم خود گستریم
چو خودبین حریفان به خود ننگریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، جوانی به زیبایی خود مینگرد و در خیال شاه و شهزاده بودن غرق شده است. او با لباسی سفید و زیبا آماده رفتن به عید میشود و به خود میبالد. اما در حین سوار شدن، از سادگی خیال خود دچار لغزش میشود و به زمین میافتد. در این لحظه، شاعر به بینایی و درک حقیقت اشاره میکند و توصیه میکند که باید به خود و عیوب خود نگاه کنیم و نگذاریم خودبینی مانع آگاهیمان شود. او از ساقی و مطرب میخواهد که با نوشیدنی و نوا، او را از خودنگری رها سازند و به حقیقت عیبهایش آگاه کنند.
هوش مصنوعی: یک جوان در آغوش خود لباس زیبای شاهانهای را دارد که مانند یک نوشتهی دستنوشتهی باارزش به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: او از خواب سحرگاه بیدار شده و به سوی جشن عید با شوق و آراستگی میرود.
هوش مصنوعی: از آغاز، مانند صبحی که نوید بخش دولت و روزهای خوب است، در لباسی سفید و زیبا پوشیده شده است.
هوش مصنوعی: در آغاز صبح، رنگ سبز زیبایی مانند زمرد به آسمان تابیده میشود و فضایی دلنشین خلق میکند.
هوش مصنوعی: وقتی ماه از افق سر برآورد و تمام آسمان را پوشاند، مانند ردای زیبا و سرخی به خود گرفت.
هوش مصنوعی: از آینه، ابتدا خود را ببین، زیرا تنها از طریق آینه میتوان به حقیقت خویش پی برد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت کسی اشاره دارد که چهرهاش به قدری دلنشین است که فکر و ذهن دیگران به خود او مشغول میشود. به عبارت دیگر، حضور و زیبایی او به قدری تأثیرگذار است که تمام وجود آدمها را پر میکند و آنها را به خود علاقهمند میسازد.
هوش مصنوعی: او به خودش گفت که من شاهزادهای هستم و از میان شاهزادگان نادر و خاصی به دنیا آمدهام.
هوش مصنوعی: از زمان ماه تا زمانی که جوانهای به وجود بیاید، هیچ کس را مانند من شایستهی سلطنت نمیدانند.
هوش مصنوعی: او این را گفت و بر روی برگ درخت سوار شد و سپاهی از پشت سرش به وجود آمد که هزاران نفر بودند.
هوش مصنوعی: به میدان عید پا گذاشت، اما به خاطر لغزش اسبش قربانی آن روز شد.
هوش مصنوعی: به خاطر تیر خود، جانش به خطر افتاد و به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که با عقل و آگاهی به دنیا نگاه میکند و مانند چشم که به خود نمینگرد، از خود و مشکلاتش فاصله میگیرد.
هوش مصنوعی: همهی خوبیها را مشاهده کرد و بدیها را ندید. نیک و بد را از خود دور کن و خود را هم نادیده بگیر.
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، آن جام بلورینی را بیار که به خاطر درخشندگیاش مانند آینهای رنگین است.
هوش مصنوعی: بده تا با وجود خودبزرگبینیام، خرد بتواند نقاط ضعف و عیبهای ما را به ما نشان دهد.
هوش مصنوعی: بیا ای نوا آوازهخوان، با نغمههات به عمق زندگی نفوذ کن و از جوانب مختلف وجود انسان به زیبایی پردهبرداری کن.
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که پردهای بر چشم خود بزنیم، به خودمان و مشکلات خود نمیپردازیم و فقط به دیگران و حریفان خود توجه میکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.