جامی
»
هفت اورنگ
»
خردنامه اسکندری
»
بخش ۲۸ - حکایت آن طفل خرد که نان بزرگ در دست داشت، می خورد و می گریست که این نان اندک است و اشتهای من بسیار
به بغداد شد گامزن زیرکی
دوچارش فتاد از قضا کودکی
ز دور رخش قرص مه را شکست
چو روی خودش گرده نان به دست
همی خورد ازان گرده و می گریست
بدو گفت زیرک که این گریه چیست
بگفتا منم کودک یک تنه
ز خوان امل معده گرسنه
بسی اشتها سخت و این گرده خرد
کجا راه سیری توانم سپرد
ز گریه از آنم چنین تلخکام
که می دانم این زود گردد تمام
بمانم ز بی توشگی سر به زیر
نه در دست من نان و نی معده سیر
بیا ساقی آن می که سیری دهد
درین بیشه ام زور شیری دهد
بده تا درآیم چو شیر ژیان
به هم بر زنم کار سود و زیان
بیا مطربا وز کمان رباب
که از رشته جان زهش برده تاب
ز هر نغمه زیر تیری فکن
به من چون شکاری نفیری فکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این داستان، شخصی زیرک در بغداد در حال walking است که به طور تصادفی با کودکی روبهرو میشود. کودک در حالی که نانی را در دست دارد، گریه میکند. زیرک از او میپرسد که چرا گریه میکند و کودک توضیح میدهد که او گرسنه است و نمیتواند به سیری برسد. او از زودتمام شدن خوشیها و نعمتها نگران است و از بینصیب بودن خود از غذا و زندگی راحت شکایت دارد. سپس از ساقی میخواهد که برایش نوشیدنی بیاورد تا بتواند احساس سیری و قدرت کند و از زندگی لذت ببرد. کودک آرزوی شنیدن نغمههای شاد و زندگی پربار را دارد.
هوش مصنوعی: در بغداد مرد زیرکی در حال راه رفتن بود که به طور ناخواسته به یک کودک برخورد کرد.
هوش مصنوعی: از دور، چهرهاش مثل ماه میدرخشد و مانند نانی گرد و زیبا در دست دارد.
هوش مصنوعی: در حال خوردن نان، او میگریست. زیرک به او گفت: چرا اینقدر ناراحتی و گریه میکنی؟
هوش مصنوعی: او گفت من کودک تنها و بیپناهی هستم که از سفرهٔ آرزوها، با شکم گرسنه نشستهام.
هوش مصنوعی: من خیلی میل و رغبت دارم و این قورت کوچک کجا میتواند مرا سیر کند؟
هوش مصنوعی: از شدت گریه و اندوه به این حال درآمدهام که میدانم این وضعیت به زودی به پایان خواهد رسید.
هوش مصنوعی: من تحمل دوری تو را دارم و سرم را پایین نگه میدارم، اما در حال حاضر نه غذایی در دست دارم و نه معدهام سیر است.
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، آن شرابی را بیاور که در این جنگل مرا سیراب کند و نیرویی چون شیر به من بدهد.
هوش مصنوعی: بیا تا مانند شیری قوی و نیرومند وارد میدان شوم و در آنجا به بررسی کارها و عواقبشان بپردازم.
هوش مصنوعی: بیا ای نوازنده و با ساز خود بخوان، چون جان من تحت تأثیر نغمههای زیبای تو قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از هر آهنگی که میشنوی، به من تیر پرتاب کن، مثل شکارچی که در حین شکار صدایی میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.