گنجور

 
جامی

جامی که قوی شکسته حال است

وز دست زمانه پایمال است

چون فال زنان ناخردمند

گرد آورده ست مهره ای چند

باشد نظر خجسته فالی

افتد به چنان شکسته حالی

یارب به مسبحان افلاک

صادق نفسان عالم پاک

کین سبحه که جمله تاب و پیچ است

هر چند که در حساب هیچ است

با اهل صفاش رو به ره دار

وز دست معاندان نگهدار