گنجور

 
جلال عضد

ای دوست! جهان دمی ست و آن دم هیچ است

بر عمر مبند دل، که آن هم هیچ است

گر تو دهن و میان جانان بینی

معلوم تو گردد که دو عالم هیچ است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode