دل من با غم عشق تو چنان خو کردست
که جهان را به سوی عشق تو یکسو کردست
مردم دیده ی غمدیده ام از دست غمت
خون دل را ز فراقت همه در جور کردست
طوطی جان من خسته قناعت نکند
شکّرین لعل توأش بین که چو بدخو کردست
گل روی تو به بستان ملاحت هردم
بلبل آسای مرا بین که سخنگو کردست
در خیال قد و بالا و میانت باری
تن ما را ز غم عشق تو چون مو کردست
تا ز چوگان دو زلفت ز سر جور و جفا
دل ما را به سر کوی تو چون گو کردست
قوت روحم شده و قوّت جانم بخشید
دل ما در سر زلفین تو تا خو کردست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.