گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جهان ملک خاتون

دل من با غم عشق تو چنان خو کردست

که جهان را به سوی عشق تو یکسو کردست

مردم دیده ی غمدیده ام از دست غمت

خون دل را ز فراقت همه در جور کردست

طوطی جان من خسته قناعت نکند

شکّرین لعل توأش بین که چو بدخو کردست

گل روی تو به بستان ملاحت هردم

بلبل آسای مرا بین که سخنگو کردست

در خیال قد و بالا و میانت باری

تن ما را ز غم عشق تو چون مو کردست

تا ز چوگان دو زلفت ز سر جور و جفا

دل ما را به سر کوی تو چون گو کردست

قوت روحم شده و قوّت جانم بخشید

دل ما در سر زلفین تو تا خو کردست