بسیار در فراق تو زنهارها زدیم
فریاد عاشقانه به بازارها زدیم
همچون گل رخت بنظر در نیامدم
بسیارها تفرّج گلزارها زدیم
دستم به قدّ سرو روانت نمی رسد
بسیار دست بر سر دیوارها زدیم
تدبیر راه وصل تو کردن نمی توان
عمری در این معامله آن جارها زدیم
شبهای تار در غم هجرانت ای صنم
بر مردمک ز شوق تو مسمارها زدیم
چون چنگ در خروشم و چون نی ز ناله زار
در راه عشق روی تو اسرارها زدیم
بر روی ما دری نگشادی ز راه وصل
سر همچو حلقه بر در تو بارها زدیم
در راه وصل اگرچه مغیلان به راه بود
ما آتشی ز آه در آن خارها زدیم
مسکین دلم ز بار غمت در جهان بسوخت
خونابها زدیده بدان بارها زدیم
گفتم که نار دل بنشانم به آب اشک
ننشست و از فراق تو زنهارها زدیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.