جهان کورست و از آئینهٔ دل غافل افتاد است
ولی چشمی که بینا شد نگاهش بر دل افتاد است
شب تاریک و راه پیچ پیچ و بی یقین راهی
دلیل کاروان را مشکل اندر مشکل افتاد است
رقیب خام سودا مست و عاشق مست و قاصد مست
که حرف دلبران دارای چندین محمل افتاد است
یقین مؤمنی دارد گمان کافری دارد
چه تدبیر ای مسلمانان که کارم با دل افتاد است
گهی باشد که کار ناخدائی میکند طوفان
که از طغیان موجی کشتیم بر ساحل افتاد است
نمیدانم که داد این چشم بینا موج دریا را
گهر در سینهٔ دریا خزف بر ساحل افتاد است
نصیبی نیست از سوز درونم مرز و بومم را
زدم اکسیر را بر خاک صحرا باطل افتاد است
اگر در دل جهانی تازه ئی داری برون آور
که افرنگ از جراحتهای پنهان بسمل افتاد است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به مشکلات و عدم آگاهی موجود در جهان اشاره میکند. او میگوید که مردم از حقیقت دل و نفس خود غافلاند و در مسیر زندگی به بیراهه میروند. شب تیره و راههای پیچیده نماد عدم یقین و سردرگمی در زندگی هستند. او به تنهایی و بلاتکلیفی انسانها اشاره میکند که در بین محبتها و دردها سرگرداناند. در این میان، مؤمنان و کافران هر کدام باورهایی دارند و این مسئله باعث سردرگمی مسلمانان شده است. همچنین، شاعر به طغیان امواج دریا و مشکلات آن اشاره میکند و میگوید که بلا و رنج بر ساحل زندگی انسانها افتاده است. او از سوز درون خود سخن میگوید و بر این نکته تأکید میکند که برای پیدا کردن حقیقت، باید جنبههای جدیدی از دل و احساسات را کشف کرد. در نهایت، شاعر از جراحتهای پنهان انسانها و نیاز به بازگشت به حقیقتهای انسانی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: دنیا به مانند یک جا تاریک است و مردم از فهم درونی و دل خود غافل شدهاند، اما آن کسی که واقعا بیناست، توجهش به عمق دل معطوف میشود.
هوش مصنوعی: شب تاریک و راهی پرپیچ و خم است و انسان در بیاطمینانی به سر میبرد. در این شرایط، پیدا کردن راه کاروان دشوارتر و پرپیچیدگیتر شده است.
هوش مصنوعی: رقیب، عاشق و فرستاده همگی در حال مستی هستند و هر کدام از آنها داستانی دارند که میتواند به شکلهای مختلفی تعبیر شود. گفتار دلبران همواره پر از معانی گوناگون است که به آسانی قابل درک نیست.
هوش مصنوعی: مؤمن به یقین و ایمان عمیق خود پایبند است، اما در دلش شک و تردیدهایی به سراغش میآید که شبیه فکر و گمان کافران است. ای مسلمانان، چارهای بیندیشید، زیرا اوضاع من به جایی رسیده که دل و احساساتم در تضاد و مشکل قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات طوفان به شدت به راه میافتد و باعث میشود که ما به سواحل برسیم، در حالی که خود را در بحران و طغیانی بزرگ میبینیم.
هوش مصنوعی: نمیدانم که این چشم بینا چه چیزی را میبیند؛ آیا دریا همانند مرواری که در دل خود دارد، به ساحل خزف افتاده است؟
هوش مصنوعی: من نصیبی از درد درونم ندارم؛ برای همین مرز و سرزمینم را ترک کردهام. انگار که مادهای جادویی که بر خاک صحرا ریختم، تأثیری نداشته است.
هوش مصنوعی: اگر در دل خود احساس تازگی و انرژی تازهای داری، آن را به نمایش بگذار، زیرا غرب از زخمهای عمیق و پنهانی رنج میبرد و به شدت آسیب دیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.