گنجور

 
اقبال لاهوری

نتوان ز چشم شوق رمید ای هلال عید

از صد نگه براه تو دامی نهاده اند

بر خود نظر گشا ز تهی دامنی مرنج

در سینهٔ تو ماه تمامی نهاده اند

 
sunny dark_mode