پیر رومی مرشد روشن ضمیر
کاروان عشق و مستی را امیر
منزلش برتر ز ماه و آفتاب
خیمه را از کهکشان سازد طناب
نور قرآن در میان سینه اش
جام جم شرمنده از آئینه اش
از نی آن نی نواز پاکزاد
باز شوری در نهاد من فتاد
گفت «جانها محرم اسرار شد
خاور از خواب گران بیدار شد
جذبه های تازه او را داده اند
بندهای کهنه را بگشاده اند
جز تو ای دانای اسرار فرنگ
کس نکو ننشست در نار فرنگ
باش مانند خلیل الله مست
هر کهن بتخانه را باید شکست
امتان را زندگی جذب درون
کم نظر این جذب را گوید جنون
هیچ قومی زیر چرخ لاجورد
بی جنون ذوفنون کاری نکرد
مؤمن از عزم و توکل قاهر است
گر ندارد این دو جوهر کافر است
خیر را او باز میداند ز شر
از نگاهش عالمی زیر و زبر
کوهسار از ضربت او ریز ریز
در گریبانش هزاران رستخیز
تا می از میخانهٔ من خورده ئی
کهنگی را از تماشا برده ئی
در چمن زی مثل بو مستور و فاش
در میان رنگ پاک از رنگ باش
عصر تو از رمز جان آگاه نیست
دین او جز حب غیر الله نیست
فلسفی این رمز کم فهمیده است
فکر او بر آب و گل پیچیده است
دیده از قندیل دل روشن نکرد
پس ندید الا کبود و سرخ و زرد
ای خوش آن مردی که دل با کس نداد
بند غیر الله را از پا گشاد
سر شیری را نفهمد گاو و میش
جز به شیران کم بگو اسرار خویش
با حریف سفله نتوان خورد می
گرچه باشد پادشاه روم و ری
یوسف ما را اگر گرگی برد
به که مردی ناکسی او را خرد
اهل دنیا بی تخیل بی قیاس
بوریا بافان اطلس ناشناس
اعجمی مردی چه خوش شعری سرود
سوزد از تأثیر او جان در وجود
«نالهٔ عاشق بگوش مردم دنیا
بانگ مسلمانی و دیار فرنگ است»
معنی دین و سیاست باز گوی
اهل حق را زین دو حکمت باز گوی
«غم خور و نان غم افزایان مخور
زانکه عاقل غم خورد کودک شکر»
رومی
خرقه خود بار است بر دوش فقیر
چون صبا جز بوی گل سامان مگیر
قلزمی با دشت و در پیهم ستیز
شبنمی خود را به گلبرگی بریز
سر حق بر مرد حق پوشیده نیست
روح مؤمن هیچ میدانی که چیست؟
قطرهٔ شبنم که از ذوق نمود
عقدهٔ خود را بدست خود گشود
از خودی اندر ضمیر خود نشست
رخت خویش از خلوت افلاک بست
رخ سوی دریای بی پایان نکرد
خویشتن را در صدف پنهان نکرد
اندر آغوش سحر یکدم تپید
تا بکام غنچهٔ نورس چکید»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر «پیر رومی» به توصیف مرشد و آموزگاری روحانی اشاره دارد که در کاروان عشق و مستی رهبری میکند. منزل او بالاتر از آسمانهاست و نور قرآن در دل او میدرخشد. این مرشد با ایجاد شور و حالتی جدید، بندهای کهنه را از جانها باز میکند و به آنها آموزههای ایمان و عشق به خدا را میآموزد. او بر این باور است که بدون جنون و عشق واقعی، هیچ قوم و ملتی نمیتواند به موفقیت برسد.
شاعر به نکات مهم زندگی اشاره میکند و از افراد متوجه میشود که باید از قید و بند دنیا رها شوند و به عمق معنای دین و حقیقت بپردازند. دوستیهای سطحی و وابستگیها را نفی کرده و به چیزهای واقعی و اصیل در زندگی اشاره میکند. در نهایت، او به حقیقت وجودی انسان و ارتباط او با خدا میپردازد و از انسانها میخواهد که به تپش زندگی و عشق در درون خود توجه کنند.
هوش مصنوعی: شخصی که تجربه و دانشی عمیق دارد، رهبری کاروانی را بر عهده دارد که به عشق و شوق میپردازد و در این مسیر به روشننگری و آگاهی میرسد.
هوش مصنوعی: خانهاش از ماه و خورشید بالاتر است و به طوری که خیمهاش به وسیله کهکشان برپا شده است.
هوش مصنوعی: نور قرآن در دل او میدرخشد، در حالی که جام جم (نماد کمال و زیبایی) در برابر روشنی و پاکی او شرمنده است.
هوش مصنوعی: از نی، آن نی نواز خالص و پاک، دوباره شور و شوقی در وجودم ایجاد شد.
هوش مصنوعی: او گفت: جانها به رازهای پنهان آگاهی پیدا کردند و خاور (شرق) از خواب عمیق بیدار شد.
هوش مصنوعی: او به خاطر جذابیتهای نوین، از محدودیتها و قیدهای قدیمی آزاد شده است.
هوش مصنوعی: به جز تو، ای دانای رازهای اروپا، هیچکس به خوبی در آتش اروپا ننشسته است.
هوش مصنوعی: مثل خلیل الله (ابراهیم) باش و از هر کهن بتی که در دل کسی هست بگذر و آن را بشکن.
هوش مصنوعی: زندگی شما به سمت درونتان کشیده میشود و این کشش را میتوان مانند جنون توصیف کرد.
هوش مصنوعی: هیچ ملتی در زیر آسمان آبی، بدون عشق و علاقه، کاری انجام نداده است.
هوش مصنوعی: مؤمن با اراده و اعتماد به خداوند بر مشکلات غلبه میکند، اما اگر این دو ویژگی را نداشته باشد، به نوعی ناباور به حساب میآید.
هوش مصنوعی: او خیر را از شر تشخیص میدهد و از نگاهش دنیایی را دگرگون میکند.
هوش مصنوعی: کوهها به شدت از ضربههای او خرد و شکسته میشوند و در دامنشان، هزاران جنبش و نشاط به وجود میآید.
هوش مصنوعی: تا وقتی که از میخانهٔ من نوشیدهای، کهنگی و عیبها را از نظر دور کردهای.
هوش مصنوعی: در گلزار زندگی مانند گل باش، نهفته و در عین حال آشکار، میان رنگهای خالص و زیبا خودت را نشان بده.
هوش مصنوعی: زمانهی تو از راز وجود آگاه نیست و دین او تنها محبت نسبت به غیر خداست.
هوش مصنوعی: یک فیلسوف نتوانسته است این راز را به درستی درک کند، زیرا اندیشهاش به موضوعات دنیوی محدود شده است.
هوش مصنوعی: چشمی که به نور دل تابیده نشود، جز رنگهای نیلی، قرمز و زرد را نمیبیند.
هوش مصنوعی: کسی که دلش را به هیچکس جز خدا ندهد، حقیقتاً مرد بزرگی است. او توانسته است بندهای وابستگی به غیر خدا را از پا بگشاید و آزادانه زندگی کند.
هوش مصنوعی: فهم سر و جان شیر فقط برای شیرهاست و سایر حیوانات مانند گاو و میش نمیتوانند به رازهای او پی ببرند.
هوش مصنوعی: اگرچه حریف ممکن است پادشاهی بزرگ باشد، اما انسان فاسد و پست را نمیتوان به دوستی و همنشینی پذیرفت.
هوش مصنوعی: اگر یوسف ما را گرگها هم ببرند، بهتر از این است که مردی ناتوان و بیعرضه او را آزار دهد.
هوش مصنوعی: افراد دنیادوست، بدون خیال و قیاس، مانند بافندگان بوریا هستند که در حال بافتن ابریشم ناشناختهای هستند.
هوش مصنوعی: مردی غیر عرب با شاعری زیبا و تاثیرگذار، مانند آتش در وجود انسان جان را میسوزاند.
هوش مصنوعی: صدای نالهٔ عاشق به گوش همه مردم دنیا رسیده و این نشاندهندهٔ پیوندی عمیق میان عشق و مسلمان بودن است، حتی در سرزمینهای غربی.
هوش مصنوعی: معنای دین و سیاست را برای اهل حق توضیح بده، از این دو حکمت هم برایشان سخن بگو.
هوش مصنوعی: غم و اندوه را بپذیر و نگذار دیگران بر تو تاثیر منفی بگذارند، زیرا فرد عاقل با غم خود کنار میآید، در حالی که کودک به شادی و خوشی فکر میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف عشق و احساسات عمیق انسانی میپردازد. میگوید که اگرچه فراق و دوری وجود دارد، اما عشق همچنان در دل و جان انسان باقی میماند و این عشق نمیگذارد که آرامش واقعی را در زندگی پیدا کند. در نهایت، پیوندی نامرئی وجود دارد که افراد را به هم مرتبط میکند و آنها را به یاد یکدیگر میاندازد.
هوش مصنوعی: لباس خاصی که فقیر به دوش دارد، به مانند بار سنگینی است. او همچون باد گرمی که بوی گل را به همراه دارد، فقط دیر یا زود بوی خوبی از زندگی را تجربه خواهد کرد.
هوش مصنوعی: شعر بیانگر این است که قطرهای باران با جرات و شجاعت در دل دشت قرار میگیرد و زیبایی خود را بر روی گلبرگی میریزد. این تصویر به نوعی نشان دهندهی برخورد طبیعت و زیبایی آن است.
هوش مصنوعی: حق بر انسانهای حقجو و درستکار پوشیده نیست. آیا میدانی که روح مؤمن چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: قطره شبنمی که به خاطر شادی و هیجانش به زمین افتاده، احساساتش را به نمایش میگذارد و خود را آزاد میکند.
هوش مصنوعی: در دل خود، از بینش و وجود خود، نشستی دارد و لباس آن را از تنهاییهای آسمانها به تن کرده است.
هوش مصنوعی: چهرهاش را به سوی دریاهای بیپایان نمیچرخاند و خود را در صدفی پنهان نمیکند.
هوش مصنوعی: در آغوش صبح، لحظهای قلبی به تپش درآمد که شبنم بر گلبرگ جوان گل بچکد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.