بخش ۵۸ - ۵۸ ابومحمدجعفربن نُصَیر الخلدیّ، رضی اللّه عنه
و منهم: حاکی احوال اولیا، به اَلطف اقوال و ادا، ابومحمد جعفر بن نُصیر الخلدی، رضی اللّه عنه
از کبار اصحاب جنید بود و قدمای ایشان. اندر فنون علم متبحر بود و حافظ انفاس مشایخ، و راعی حقوق ایشان بود. وی را کلام عالی است اندر هر فن، و مر ترک رعونت را هر مسألهای اندر حکایتی باز بسته است و حوالهٔ آن به کسی دیگر کرده.
از وی میآید که گفت: «التَّوکُّلُ إسْتِواءُ القَلْبِ عِندَ الوُجودِ وَالعَدَمِ.» توکل آن بود که وجود و عدم رزق به نزدیک دلت یکسان شود به وجود رزق خرم نشوی و به عدم آن اندوهگین نگردی؛ از آنچه تن مِلک مالک است و به پرورش و هلاک وی حق تعالی اولیتر، چنانکه خواهد میدارد. تو اندر میانه دخل مکن، و مِلک به مالک سپار و تصرف خود منقطع گردان.
وی روایت کندکه: به نزدیک جنید اندر آمدم. وی را یافتم اندر تب. گفتم: «ای استاد، بگوی تا حق تعالی تو را شفا فرستد.» گفت: «دوش میگفتم، به سرم ندا کردند که: تن مِلک ماست، خواهیم درست داریم خواهیم بیمار. تو کیستی که میان ما و ملک ما دخل کنی؟ تصرف خود منقطع گردان تا بنده باشی.» واللّه اعلم بالصّواب.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.