گنجور

 
هجویری

و منهم: پیر صالح، و به صلاح صالح، ابوحازم المدنیّ، رحمة اللّه علیه

مقتدای بعضی از مشابخ بود و وی را اندر معاملت حظی وافر و خطری بزرگ، و اندر فقر قدمی ثابت و دمی صادق و اندر مجاهدت روشی تمام و عمرو بن عثمان المکی رضی اللّه عنه در امر وی بجد باشد. و کلام وی اندر همه دل‌ها مقبول است و اندر بیشتر از کتب مسطور.

این عمرو بن عثمان ازوی روایت کند که او را گفتند: «ما مالُکَ؟» قال: «الرّضاءُ عن اللّه و الغناءُ عَنِ النّاسِ.» :«مال تو چیست؟» گفت: «مال من رضا به خداوند تعالی و بی نیازی از خلق وی.» و لامحاله هرکه به حق راضی بود از خلق مستغنی بود و خزینهٔ بزرگ‌تر مرد را رضای خداوند است -تعالی و تَقَدَّسَ- و اشارت به غنای خداوند است -جَلَّ جلالُه-. پس هر که بدو غنی بود، از غیر وی مستغنی بود و راه به‌جز به درگاه وی نداند و زاد به‌جز امید درگاه وی ندارد و اندر خلأ و ملأ به‌جز وی را نشناسد و جز وی را نخواند و مُعزّ و مُذل به‌جز وی را نداند.

یکی از مشایخ گوید: به نزدیک وی اندر آمدم. وی را یافتم خفته. زمانی ببودم تا بیدار شد. گفت: «اندر این ساعت پیغامبر را به خواب دیدم که مرا به سوی تو پیغام داد و گفت: حقّ مادر نگاه داشتن، بهتر از حج کردن. بازگرد و رضای دل وی بجوی. من از آنجا بازگشتم و به مکّه نرفتم.»

از وی بیش از این مسموع ندارم.

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode