گنجور

 
هلالی جغتایی

مه ز جور فلک دوتا شده است؟

یا ز مه پاره ای جدا شده است

دل ز دستم شد و نیامد باز

تا بدست که مبتلا شده است؟

زلف را بیش ازین بباد مده

که بسی فتنه در هوا شده است

نیست گل در چمن که بی رخ تو

غنچه را پیرهن قبا شده است

با هلالی چه دشمنیست ترا؟

شیوه دوستی کجا شده است؟