ز باغ عمر عجب سرو قامتی برخاست
بگو که: در همه عالم قیامتی برخاست
سمند عشق بهر منزلی، که جولان کرد
غبار فتنه ز گرد ملامتی برخاست
مقیم کوی تو چون در حریم کعبه نشست
بآه حسرت و اشک ندامتی برخاست
دلم براه ملامت فتاد و این عجبست
عجب تر آن که: ز کوی سلامتی برخاست
براه عشق هلالی فتاده بود ز پا
سمند مقدم صاحب کرامتی برخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و شکوه زندگی و عشق صحبت میکند. او به قامت بلند و دلنشین عشق اشاره دارد که مانند سروی از باغ عمر سر برآورده است. او همچنین به سفر عشق و مشکلاتی که همراه دارد، اشاره میکند و میگوید که در دلش حسرت و ندامت به وجود آمده است. شاعر به گردشی در دنیا و کشف عشق میپردازد و از آن به عنوان یک مسیر پر از فتنه و چالش یاد میکند. در نهایت، او به عشقی اشاره دارد که باعث افتادن هلالی (نماد زیبایی) شده و یادآور مقام و بزرگی صاحب کمال و کرامت است. در کل، شعر به تعابیر لطیف از عشق و زندگی و تأثیر آنها بر روح انسان میپردازد.
هوش مصنوعی: از باغ زندگی، چقدر شگفت انگیز است که قامت بلند و زیبایی پدیدار شده است. بگو که چنین رونق و اتفاقی در تمام جهان بینظیر است.
هوش مصنوعی: عشق مانند سمندی است که به سوی مقصد خود حرکت میکند و در این راه، غباری از مشکلات و انتقادات به دنبال خود برمیدارد.
هوش مصنوعی: کسی که در کوی تو ساکن است، مانند کسی است که در حریم کعبه نشسته و از حسرت و پشیمانی اشک میریزد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر ملامت و سرزنش به راه افتاده است و این موضوع عجیبی است. اما تعجبآورتر این است که این حرکت از جایی آغاز شده که باید آرامش و سلامتی باشد.
هوش مصنوعی: در راه عشق، هلالی از پای اسب خود افتاده بود و شخصی با ویژگیهای برجسته و نیکو به کمک او شتافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.