حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۷ جانا چه بود که خاطری شاد کنی وز لطف، دل خرابی آباد کنی مرگی نبود غیر فراموشی تو در خاک شوم زنده، گرم یاد کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر از محبوب خود میخواهد که چه چیزی باعث خوشحالی او میشود و چگونه میتواند دل شکستگیاش را ترمیم کند. او اعتقاد دارد که مرگ تنها به فراموشی محبوب مربوط میشود و حتی پس از مرگ میخواهد در یاد او زنده بماند.
هوش مصنوعی: عزیزم، چه چیزی باعث شد که یاد تو باعث خوشحالی من شود و با مهرت، دل شاداب و رنجیدهام را سرشار از امید کنی؟
هوش مصنوعی: تنها چیزی که موجب مرگ من میشود، فراموشی توست. اگر فراموشم کنی، در گور هم زنده نخواهم ماند، اما اگر یادم کنی، هنوز زندهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهی چو خلیل کعبه بنیاد کنی
و آنرا به نماز و طاعت آباد کنی
روزی دو هزار بنده آزاد کنی
به زان نبود که خاطری شاد کنی
دل پر غم دیگران مرا یاد کنی
بر خویشتن از گزاف بیداد کنی
در مجلس باده گر مرا یاد کنی
غمگین دل من به یاد خود شاد کنی
بیداد به یکسو نهی و داد کنی
وز بندگی و محنتم آزاد کنی
از رنج و ملال ما چه فریاد کنی
آن به که به شکر وصل را شاد کنی
از ما چه گریزی و چرا داد کنی
زان ترس که وصل را بسی یاد کنی
تا چند دلا ناله و فریاد کنی
بر جان من شکسته بیداد کنی
عمرم به غم فراق بگذشت چو باد
جانا چه شود گرم دمی شاد کنی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.