گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
سید حسن غزنوی

ای مردم چشم ملک بینا از تو

آموخته جود ابرو دریا از تو

ای نور خدای گشته پیدا از تو

بر خور تو ز دولت خود و ما از تو

عطار

ای در سر ذرّه ذرّه سودا از تو

چون ذرّه هزار بی سر و پا از تو

مردی باید چو شمع دل پُر آتش

وآنگاه چو شمع پای بر جا ازتو

جامی

ای حسن بتان ماه سیما از تو

وی جانب شان میل دل ما از تو

خون شد دل ما ز دست ایشان یا رب

زیشان نالیم یا ز خود یا از تو

حزین لاهیجی

ای در دل هر قطره تمنّا از تو

وی در سر هر حباب سودا از تو

ممنون دل و دیدهٔ خونبار نیم

جام از تو و باده از تو، مینا از تو

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه