نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم خالی
من دریاکش، این پیمانه را مشکل کنم خالی
نوازش از غم جانان، ز من قالب تهی کردن
چو صاحب خانه آید، بایدم منزل کنم خالی
حزین از همّت مردانه، دارم شرمساریها
اگر دریا و کان، در دامن سائل کنم خالی
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
نشد از گریهٔ مستانه ساقی، دل کنم خالی
من دریاکش، این پیمانه را مشکل کنم خالی
نوازش از غم جانان، ز من قالب تهی کردن
چو صاحب خانه آید، بایدم منزل کنم خالی
حزین از همّت مردانه، دارم شرمساریها
اگر دریا و کان، در دامن سائل کنم خالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساس عمیق خود نسبت به درد و غم عشق سخن میگوید. او نمیتواند از گریه و اندوه خود دست بکشد و حتی در تلاش برای فراموشی، این احساسات لحظهای از او دور نمیشوند. شاعر از چالشهایی که در عشق با آنها روبروست صحبت میکند و به نوعی به خانهاش اشاره میکند که با آمدن محبوب باید آن را خالی کند. همچنین، او از شرمساریهای ناشی از تلاشهایش در زندگی و عشق یاد میکند و در نهایت حسرتی عمیق از ناتوانی در پر کردن خلاءهای عاطفیاش دارد.
هوش مصنوعی: از شدت گریه و شوقی که نسبت به ساقی دارم، نتوانستم دل خود را خالی کنم. این دل شبیه دریا است و نمیتوانم این پیمانه را خالی کنم.
هوش مصنوعی: دلباختهی محبوبم، نوازشهایش مرا به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و به نوعی از خود بیخود میکند. وقتی معشوق به سراغم میآید، طبیعتاً باید برای او مکان را آماده و خالی کنم تا جای خالی داشته باشد.
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش و اراده قویام، اگرچه گاهی احساس شرمندگی میکنم، اما اگر دریا و کان را هم در دامن کسی خالی کنم، باز هم برایم اهمیت دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.