خودی بردار از پیش نظر حسن دلارا بین
بکش بر چشم خواب آلود دست، آن چشم شهلا بین
نمی سوزد دلم بر حال دل، مستی تماشا کن
نمی سازد سرم با شور سودا، شور سودا بین
ز بیدادش نکردم شیوه ای، سیر تحمّل کن
ز هجرانش ندارم شکوه ای جان شکیبا بین
برآ یکشب ز منزل ماه مشتاقان تماشا کن
پریشان یک جهان شوریده و یک شهر شیدا بین
به دشت سینه ام گشتی بزن، دیر مغان بنگر
به فریاد دلم گوشی بکن، ناقوس ترسا بین
گذر بر سینه چاکم فکن گلگشت صحرا کن
قدم بگذار بر چشم ترم، آشوب دریا بین
به رنگین جلوه نازی طلسم هستیم بشکن
درین یک مشت گل چندین هزار آشوب و غوغا بین
نظر بر کشتگانش نیست چشم مست را بنگر
خبر از خستگانش نیست حسن بی محابا بین
غمش در هر سر کویی به خون غلتیده ای دارد
خبر از حسن بی پروا ندارد یار، پروا بین
اگر خواهی بدانی قدر کوی نیکنامی را
حزین را در خرابات محبت مست و رسوا بین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد و احساسات عمیق خود را نسبت به معشوقش ابراز میکند. او از دلتنگی و شوق دیدار معشوق سخن میگوید و چشمهای معشوق را با زیباییهای طبیعی مقایسه میکند. شاعر به حال غمانگیز دل و شور و شیدایی خود اشاره میکند و در عین حال از غم فقدان معشوق میگوید. او به تحمل درد و رنج عشق اشاره کرده و از زیباییهای عشق و حال و هوای زمانه میگوید. در نهایت، شاعر را به نوشیدن می و مستی از عشق توصیه میکند و به نشان دادن ارزش عشق و عاشقی تاکید دارد.
هوش مصنوعی: خودت را از مقابل چشمان زیبای دلآرا کنار بکش، دستت را بر چشمان خوابآلودش بکش، آن چشمان زیبا را ببین.
هوش مصنوعی: دل من برای حال دیگران آزار نمیکشد، بلکه خود را در لذت مشاهده غرق کردهام. سرم هم با هیجان عشق نمیسازد، بلکه در شور و اشتیاق این احساس غوطهور است.
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و ستم او، از راه خود منحرف نشدم. پس صبر کن و تحمل کن؛ از دوری او هیچ شکایتی ندارم، ای جان صبور.
هوش مصنوعی: شب را به یاد ماهی که مشتاقان را به تماشا دعوت کرده، از خانهاش بیرون بیا و ببین که چگونه یک جهان درهم ریخته و یک شهر پر از عشق و شیدایی است.
هوش مصنوعی: به دشت سینهام سفر کن، به دیر مغان نگاه کن، به فریاد دل من توجه کن و صدای ناقوس کلیسا را ببین.
هوش مصنوعی: دست خود را بر سینهی شکافتهام بگذار و در دل صحرا پرسه بزن. قدم بر چشمان پر اشکم بگذار و تلاطمی که در دریا وجود دارد را تماشا کن.
هوش مصنوعی: در زیبایی و جذابیت خود مانند گلهای رنگارنگ هستیم. اگر بتوانی این طلسم و زیبایی را بشکنی، در دل یک مشت گل، آشوب و غوغای بسیاری وجود دارد.
هوش مصنوعی: چشم مست به کشتگان خود توجهی ندارد و از حال خستگان خبری ندارد، زیبایی را بدون هیچ نگرانی ببین.
هوش مصنوعی: غم او در هر گوشهای پخش شده و همه جا را پر کرده است. یار از زیباییهای او بیخبر است و هیچ نگران نیست.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی ارزش خیابان معروف و خوشنامی را بفهمی، به کسانی که در میخانه محبت، گرفتار مستی و رسوایی هستند نگاه کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.